خـــــــــــانـــــــــه آرام مـــــــن

سلام مهربانم
امروز رو بزار سهم شادی ؛
بجای همه لبخندهایی که نزدی
امروز دست دلتو بگیر و ببر بیرون بزار از آفتاب شهریور لذت ببره..
بزار اونقدر بهت بتابه که تا آخر زمستون دلت رو گرم کنه ؛
یه امروز و تابستونی تابستونی باش
قدرشو بدون و به نیکی بدرقه اش کن؛
آخه فصل ها ، آشنای همدیگه هستن!
بزار وقتی داره آخرین زمزه هاشو در گوش پاییز میگه
تبدیل به ترانه ای بشه که پاییز رو از همون ابتدا برات پرفروغ کنه ♥

نظرات شما عزیزان:

هاجر

ساعت14:47---30 شهريور 1393

من دلم می خواهد
خانه ای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوستهایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو
هرکسی می خواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند
شرط وارد گشتن
شست و شوی دلهاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست
بر درش برگ گلی می کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می نویسم ای یار
خانه ی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دیگر
"خانه دوست کجاست؟ "
پاسخ:سلام خانه دوست هاجر خانم عزیز تو دلهاست .دلت را بخشنده کن خانه دوست همینجاست

ثنــــای دوست داشتنی

ساعت9:57---30 شهريور 1393

[وب سایت]

سلام، خیلی متشکرم از حضور زیباتون در وبلاگم

پاسخ:سلام دوست عزیز ممنون از حضورتون مراقب گلهای آینده باشید

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: