نان تافتون با طعم کارآفرینی
گفتگو
وقتی که بچه بودید میخواستید بزرگ شدید چه کاره شوید؟
دوست داشتم دبیر شوم و به بچهها درس بدهم.
چه انگیزهای باعث شد که شما بخواهید یک کارآفرین شوید؟
ابتدا نیاز مالی باعث شد چون بدهی زیادی داشتیم و لازم بود کار کنم ولی بعد علاقه به ادامه کار داشتم.
الگوی شما از اینکه خواستید به این عرصه وارد شوید چه کسی (یا کسانی) بودند؟
مادر من مانند اکثر بانوان شمالی خیلی اهل کار و فعالیت است. ایشان همواره الگو و مشوق اصلی من بوده است.
زندگی شما قبل از اینکه به یک کارآفرین تبدیل شوید، چگونه بود؟
قبل از ازدواج دانشجو بودم. بعد از ازدواج زود بچهدار شدم. متاسفانه در تحصیلم وقفه افتاد و در حال حاضر کار میکنم تا فرزندم بزرگتر شود و بتوانم ادامه تحصیل بدهم.
کمی در مورد کسب و کار فعلیتان توضیح دهید (شروع کار، گسترش به مرور زمان، تغییر و تحول در خدمات یا محصول ارایه شده و ...)
در محلهای که زندگی میکنیم نانوایی نبود، به همین دلیل با همسرم که لیسانس مدیریت دولتی دارد ولی شغل مناسب رشته تحصیلی خود پیدا نکرده بود تصمیم گرفتیم نانوایی احداث کنیم. الان من در نانوایی نان سنتی تافتون میپزم. یک فروشگاه مواد غذایی هم داریم که کار اداره آن با من است. من فروش و جابهجایی مواد و نظافت محل را به عهده دارم.
بزرگترین ترس و نگرانی شما برای شروع کسب و کار چه بود؟ آیا شغل قبلی خود را ترک کردید؟ یا اینکه پیش از شروع کسب و کار خود شاغل نبودید؟
در انجام کار فروشگاه مواد غذایی نگران نبودم ولی در مورد نانوایی به دلیل تازه کاریام میترسیدم نانها خوب از آب در نیایند که البته به مرور با تجربه شدم و نانهای خوبی میپزم.
کمی برای ما از نحوه سرمایهگذاری و اهمیت مسایل مالی در ابتدای کار بگویید. آیا مسایل مالی عامل بازدارندهای محسوب میشد؟ چگونه بر این مشکل غلبه کردید؟
بله؛ مسایل مالی خیلی مهماند . من همهی اندوخته طلایم را فروختم، از خانواده هم قرض کردیم تا کار را شروع کنیم. هنوز هم کلی بدهی داریم که به مرور میپردازیم.
یک روز عادی برای شما چگونه سپری میشود؟ برای استراحتتان چه کار میکنید؟ چه فعالیتی به شما آرامش میدهد؟ چطور بین کارِ خانه و کار بیرون تعادل برقرار میکنید؟
ساعت شش صبح بیدار شده به نانوایی میروم تا ساعت ۱۰ پخت میکنم. بعد بر میگردم خانه تا ساعت ۱۲ به کارهای خانه رسیدگی میکنم بعد از ظهر به فروشگاه میروم و عصر دوباره به نانوایی بر میگردم برای پخت نان شب. ساعت هشت و نیم به خانه رفته و شام را تهیه میکنم و دیر وقت میخوابم. فعلا برای سرگرمی کاری نمیکنم چون وقت ندارم. البته زمانهایی که با فرزندم وقت میگذرانم و بازی میکنم لذتبخش است.
فکر میکنید اداره و تاسیس یک فعالیت کارآفرینانه، چه تغییراتی در شخص شما ایجاد کرده است؟ چه تجربیاتی را از کسب و کار خود به زندگی اجتماعی و خانوادگی خود منتقل کردهاید؟
احساس میکنم خیلی از نظر اجتماعی رشد کردهام. اعتماد به نفس و تواناییم بهتر شده. تحملم بالاتر رفته. البته خیلی هم خسته میشوم و اوقات فراغت کمی دارم. رفت و آمد خانوادگیام کم شده که با اعتراض اطرافیانم مواجهام.
نقش خانواده و اطرافیان خودرا در موافقت خود چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا درگیریهای سر کار را با خود به خانه میآورید؟
خانوادهام همیشه حامی و مشوق بودهاند. با همسرم همکاریم و رابطه خوبی داریم.
چه بخشی از کارتان بیشتر برایتان لذتبخش است؟
وقتی مشتریان از پخت نان راضیاند و تشکر میکنند خیلی لذت میبرم.
در حال حاضر مهمترین مشکل یا دغدغهای که در کسب و کارتان با آن درگیر هستید چیست؟
مشکل خاصی ندارم؛ گاهی نگران رونق کار میشوم.
آیندهی کسب و کار خود را در کوتاه مدت و دراز مدت چگونه برآورد میکنید؟ در خوشبینانهترین حالت؟ در بدبینانهترین حالت؟
بدبینانه این است که همین طور بمانیم. خوشبینانه هم این است که رشد مالی داشته باشیم و چند شعبه در شهرهای بزرگ بزنیم.
یک خاطرهی جالب و تاثیرگذار از کسب و کار و چالشهای خود بگویید.
بهترین خاطرهی هر روزم تشویق مردم بابت کارم است که به نظر همه متفاوت با کارهای خانمهای دیگر است.
تا حالا شکست خوردهاید؟ چه راههای خلاقانهای را امتحان کردهاید که تضمین کننده سلامت و پیشرفت کارتان باشد؟
بله البته اول خیلی ناراحت میشوم و دنبال راه حل میگردم .گاهی هم از اطرافیان مشورت میگیرم. همیشه هم مشکل حل شده است.
چه توانایی و قابلیتی در شما باعث موفقیتتان شده است؟
پر کار و پر انرژیام؛ نظم و انضباط دارم و دلسوزم.
اگر میتوانستید با تجربه و اطلاعات فعلی خود، به گذشته بازگردید، و به خودتان پیش از شروع کسب و کار خود یک نصیحت کنید، آن نصیحت چه بود؟
خیلی زود بچهدار شدم. اگر میتوانستم بعد از اتمام تحصیل دارای فرزند میشدم تا در تحصیلم وقفه نباشد.
آیا برای بانوان پیامی دارید؟
با توکل به خدا کار کنید .با فکر و تدبیر کار راشروع کنید و نظم داشته باشید تا به خواستههایتان برسید.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: