ساعت شنی

بچه که بودم فکر میکردم

پدرها و مادرها مثل ساعت شنی هستند

تمام که بشوند ،برشان میگردانی جلو  ،از نو شروع می شوند

بعدها فهمیدم پدرها و مادرها مثل مداد رنگی هستند

دنیایت را رنگ می کنند ،خودشان ولی آب می روند

نقاشی هایت را که کشیدی،  یک روز تمام می شوند....

کاش زودتر کسی راستش را به من گفته بود

پدرها و مادرها مثل قند می مانند

چای زندگیت را که شیرین بکنند خودشان تمام می شوند!!!

 




نظرات شما عزیزان:

ریحانه جون
ساعت5:00---24 بهمن 1393
وقتی از دستشان میدهی تازه میفهمی ک چ کسانی را از دس دادی.....

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 23 بهمن 1393برچسب:, | 11:20 | نویسنده : شهرام مهدیزاده |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • پاتوق مقالات شما