ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﯾﺴِﺖ ﺷﻮ
ﮐﺎﺩﻭﺗﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﻦ ﻭ ﺫﻭﻕ ﮐﻦ
ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺧﻮﺗﻮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﻭ
ﺑﻪ ﻧﯿﺎﺯ ﻫﺎﺕ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﯽ
ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮ ﻫﻤﻮﻥ ﻗﺪﺭ ﮐﻪ ﺿﺮﺑﻪ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮔﻨﺎﻫﻪ
ﺿﺮﺑﻪ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﻨﺎﻩ ﺗﺮﻩ
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﯾﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺸﯽ ﺍﻭﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻤﯿﺮﯼ
ﺍﯾﻨﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﻭﺭﺍﺗﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺑﺎﺧﺘﺖ ﺷﺪﻩ
ﻫﻤﺮﻭ ﻫﻤﻮﻥ ﺟﺎ ﭼﺎﻝ ﮐﻦ
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺮﮔﺮﺩ ﮐﻪ ﻣﻄمئنی ﯾﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﯼ
ﻫﻤﻪ ﯼ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﺕ ﺭﻭ ﺍﻭﻥ ﺟﺎ ﺟﺎ ﺑﺰﺍﺭ
ﻫﻤﻪ ﯼ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻫﺎﯼ ﯾﻪ ﻃﺮﻓﻪ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﺮﺩﻧﺖ ﻣﯿﺸﻪ
ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﻫﻤﻮﻥ ﻗﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻥ
ﺍﺭﻩ …ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﺩﮐﻤﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻃﺮﻓﺖ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ
ﻣﺎﻝ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﻪ
ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮ ﺷﺎﮐﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﮑﻨﯽ
ﭘﺮ ﺍﺯ ﮐﯿﻨﻪ ﻧﺒﺎﺷﯽ
ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﺗﻮ ﺑﺒﯿﻨﯽ
ﺗﻮﻟﺪ ﺩﻭﺑﺎﺭﺕ ﺭﻭ ﺗﺒﺮﯾﮏ ﻣﯿﮕﻢ
ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﻡ ﺍﯾﻨﺒﺎﺭ ﺗﻮ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺑﺎشی
دوباره زندگی کن
![](http://img.labkhandezendegi.com/2014/08/8938626814.jpg)
برچسبها:
لاهیجان یکی از شهرهای دیدنی و با جاذبههای فراوان گردشگری استان گیلان است و در شمال دیلمان قرار دارد.
منطقه لاهیجان از شمال به دریای خزر، از شرق به لنگرود، از جنوب به دیلمان، از جنوب غربی به سیاهکل و از غرب به آستانه اشرفیه محدود میشود. موقعیت جغرافیایی این شهر در ناحیه کوهپایهای قرار دارد و تپهماهورهای آن را بوتههای چای پوشاندهاست.
لاهیجان معروف به عروس شهرهای گیلان دارای چشم اندازها و جاذبههای طبیعی بسیار زیبا میباشد که همجواری شهر با یکی از زیباترین کوههای منطقه و دسترسی آسان به آن با چشم اندازهای کوهپایهای شامل باغهای سرسبز چای و مزارع برنج و چشمههای متعدد آن در سطح ملی در بخش گردشگری سرآمد است.
شیطان کوه
این کوه سر سبز که در امتداد سلسله جبال البرز واقع شده و با ارتفاعی نزدیک به 60 متر از درختان و شمشادهای کوتاه و سبز پوشیده شده و در ناحیه شرقی شهر لاهیجان قرار دارد. این کوه به علت واقع شدن در داخل مجموعه شهری باعث به وجود آمدن چشم اندازهای زیبایی شده و گردشگران زیادی را به سوی خود جلب می کند.
![,, ,,](http://www.javaneirani.com/images/newsread/1392/12/18/bM1394318288.jpg)
آبشار شیطان کوه
این آبشار زیبا که از بدنه شیطان کوه به پای کوه سرازیر می شود به وسیله پمپاژ آب از استخر تغذیه شده و حوضچه هایی برای تخلیه و حرکت آب در پایین آن احداث شده است .در کنار این آبشار یک راه پلکانی تا قله کوه وجود دارد که گردشگران با پشت سر گذاشتن بیش از 750 پله که از کنار آبشار و پای کوه آغاز شده و از داخل درختان سر سبز می گذرد به قله کوه و بام سبز می رسند.
![,, ,,](http://www.javaneirani.com/images/newsread/1392/12/18/yC1394318289.jpg)
بقعه شیخ زاهد گیلانی
با تمام زیبایی معماری و مسیری پر از جاذبه طبیعت گردی، نشان دیگری از زیباییهای گردشگری گیلان است. این بنای تاریخی در بیرون شهر لاهیجان و در روستای شیخانه ور، بر سر راه لاهیجان به لنگرود و بر دامنه کوه واقع شده است.
![,, ,,](http://www.javaneirani.com/images/newsread/1392/12/18/aE1394318291.jpg)
استخر لاهیجان
در پای شیطان کوه استخری بزرگ به وسعت 17 هکتار قرار دارد که گفته میشود به دستور شاه عباس احداث شده است. استخر دارای جزیره ای زیبا می باشد که توسط یک پل به حاشیه جنوبی آن متصل شده است طول حاشیه این استخر نزدیک به دو کیلومتر بوده که در کنار بلواری زیبا قرار دارد که دور تا دور استخر را احاطه کرده و از مراکز دیدنی و تفریحی مهم لاهیجان میباشد.
![,, ,,](http://www.javaneirani.com/images/newsread/1392/12/18/oM1394318292.jpg)
بام سبز
در سالهای اخیر با طراحی شهرداری لاهیجان، فضایی در بالای شیطان کوه ایجاد شده که به علت مشرف بودن به شهر به نام بام سبز شناخته میشود. این محوطه سبز و زیبا به وسیله گذرگاهی از ورودی کوه و میان درختان به آبشار شیطان کوه متصل میشود. مجموعه بام سبز به علت جذابیت و منتهی شدن به مجموعه ارتفاعات مشرف به شهر و باغات چای، تعداد زیادی از دوستداران طبیعت را به خود جذب کرده است. تماشای روزها و شبهای لاهیجان از فراز بام سبز، از دیگر جاذبههای این مجموعه تفریحی میباشد.
![,, ,,](http://www.javaneirani.com/images/newsread/1392/12/18/fG1394318294.jpg)
تله کابین
تله کابین لاهیجان از دیگر جاذبه های تفریحی است. طول این تله کابین یک هزار و 550 متر می باشد که از بام سبز به قله تاج خروس کشیده شده و در هر ساعت یک هزار نفر را جا به جا می نماید. این تله کابین دو ایستگاه و پنج دکل و 350 متر در مرتفع ترین نقطه از سطح دریا ارتفاع دارد. احداث پارک مجهز به رستوران، کافی شاپ و انواع غرفه های آلاچیق و ایجاد فضای مناسب برای گردشگران از دیگر برنامه هایی است که برای احداث در ایستگاههای تله کابین در نظر گرفته شده است.
![,, ,,](http://www.javaneirani.com/images/newsread/1392/12/18/bM1394318288.jpg)
پارک بعثت (باغ ملی)
این بوستان با وسعتی بیش از یکهزار و 200 متر مربع در مرکز شهر لاهیجان قرار دارد.
![,, ,,](http://www.javaneirani.com/images/newsread/1392/12/18/dP1394318295.jpg)
پارک جنگلی میر صفا
این پارک جنگلی طبیعی در خیابان شقایق (منتهی به دانشگاه آزاد اسلامی) قرار دارد و دارای تعدادی آلاچیق است که مورد توجه گردشگران می باشد.
![,, ,,](http://www.javaneirani.com/images/newsread/1392/12/18/tK1394318302.jpg)
تالاب بین المللی امیر کلایه
این تالاب به وسعت بیش از هزار و دویست هکتار در 40 کیلو متری شمال شهر لاهیجان و در کنار دریای خزر واقع شده و به دلیل نوع خاص اکوسیستم به دور از هر گونه آلودگی زیست محیطی بوده و دارای جاذبه های تفریحی زیادی می باشد.
![,, ,,](http://www.javaneirani.com/images/newsread/1392/12/18/pP1394318305.jpg)
سواحل امیر آباد
شمالیترین نقطه شهرستان لاهیجان، به دریای خزر و سواحل امیر آباد منتهی میشود که از جذابیتهای زیادی برخوردار است.
![,, ,,](http://www.javaneirani.com/images/newsread/1392/12/18/xT1394318306.jpg)
روستای بکر و زیبای چی چی نی کوتی
معنی نام این روستای زیبا که چشم اندازهای زیبایی دارد، لانه گنجشک می باشد. با گشت و گذار در جنگل های کوهپایه ای روستای چی چی نی کوتی معنای اصلی طبیعت بکر را درک خواهید کرد. طبیعتی که هنوز از گزند ما آدمیان آسیبی ندیده است و هنوز گونه های جانوری مختلف از جمله خرس قهوهای، شغال و روباه و کفتار و نوعی خوک خاکستری در این جنگلها زندگی میکنند. در ضمن تقریبا در پایان فصل بهار و آغاز فصل تابستان نوعی خاص از تمشک وحشی در بیشه زارهای این روستا میروید که قطعا طعم آن را جایی دیگر نچشیده اید. باشد که این طبیعت بکر و زیبا پاک و بکر و زیبا باقی بماند.
برچسبها:
طرز تهیه کباب ترش
مـــــــــواد لازم :
گوشت راسته کبابی :: نیم کیلو
پیاز درشت :: 1 عدد
گوجه فرنگی :: 4 عدد
چوچاق (شیشاق) :: 1 قاشق غذا سوپ خوری
رب انار ترش :: 1 قاشق غذا خوری
گردوی چرخ شده :: 100 گرم
نمک و فلفل :: به میزان لازم
روغن یا کره :: نصف قاشق غذا خوری
آب :: نصف پیمانه پلو پزی
طــــــــرز تهیه :
ابتدا گوشت را به وسیله بیفتک کوب میکوبیم تا کاملا' نازک و خرد شود سپس پیاز را رنده میکنیم و با گردو و چوچاق (سبزی معطر محلی گیلان) و رب انار و نمک و فلفل مخلوط میکنیم . حالا میتوانیم آن را در ظرف مورد نظر بریزیم . شعله گاز را کم میکنیم و مخلوط را در روغن و آب میگذاریم تا گوشت بپزد . سپس گوجه ها را کبابی و یا سرخ میکنیم و بعد از آماده شدن آن گوشت را در اطراف میچنیم .
واویشکایکی از غذاهای خوشمزه گیلان
این غذا یکی از غذاهای روسی که زمان جنگ جهانی دوم با حمله روسها به ایران وارد شمال ایران شد و به همون نام هم موند….
مواد لازم:
- گوشت مکعبی خورد شده گوسفند یا گوساله (گوسفند خوشمزه تره) یک بسته (حدود پونزده تا بیست تکه)
- پیاز متوسط یک عدد
- گوجه پنج تا شش عدد متوسط
- آبغوره به میزان کافی
- نمک، فلفل ، زردچوبه و ادویه به میزام لازم
- آب جوش به میزان لازم
پیاز را خورد کرده و سرخ می کنیم تا طلایی رنگ شود بعد گوشت را اضافه کرده و ۱۰ دقیقه با اضافه کردن ادویه ها بجز نمک در روغن تفت میدهیم. بعد از این مرحله آبغوره را که بسته به میزان ترش بودن آن نیم تا سه چهارم استکان لازم است به مواد اضافه کرده هم میزنیم سپس گوجه ها ی رنده شده روی بقیه مواد میریزیم… یادتان باشه در تمام مراحل از چشیدن غذا غفلت نکنید، اینجوری میتونید تشخیص بدید غذا ترش یا تند یا …..
بعد از اینکه چند دقیقه ای غذا را هم زدید سه چهارم لیوان آب اضافه کنید و در قابلمه را بگذارید تا خوب بپزد…..یادتان باشد این غذا نیازی به آب ندارد و در شمال به خاطر رطوبت هوا و زود پختن گوشت همان آب گوجه برای پختن غذا کافیست، اما اینجا برای اینکه خوب بپزه ناچاریم کمی آب بهش اضافه کنیم و در قابلمه را محکم کنیم که سریعتر بپزد…
وقتی گوشتها پخت می توانید نمک را اضافه کرده و بعد از چند دقیقه غذا را سرو نمایید….این خورشت با یه پلوی زعفرونی معرکه میشه …..درستش کنید پشیمون نمیشید…
طرز تهیه غذای کولی وترش تره
طرز تهیه ترش تره
مواد لازم:...
اسفناج ،برگ چغندر، گشنیز، تره ،جعفری ، شوید - ۱ کیلو رویهم
نعنا و خالواش تازه ( ازهر کدام نصف دسته ) (درصورت عدم دسترسی به خالواش از نعنا استفاده میکنیم ) - ۲۵۰ گرم
سیر - ۵ حبه
آب نارنج یا آبغوره - ۱/۲ پیمانه
آب - ۱ پیمانه
برنج - ۲ قاشق غذاخوری
روغن - ۱/۴ پیمانه
تخم مرغ - ۳ عدد
نمک، فلفل ، زردچوبه - به مقدار لازم
دستور تهیه:
سیر را له کرده و در روغن تفت دهید.
سبزی ها را خرد کرده و در سیر کمی سرخ کنید.
آب و برنج را داخل سبزی بریزید و بمدت ۱ ساعت روی حرارت قرار دهید تا بپزد.
نمک و فلفل و زردچوبه را اضافه کنید.
تخم مرغها را در کاسه ای جداگانه می شکنیم و با چنگال زده تا از هم باز شوند.
تخم مرغها را بر روی سبزی پخته شده می ریزیم و زمانی که بست، خورش را هم می زنیم.
اجازه می دهیم تا خورش جا افتاده و به روغن بیفتد.
با برنج و ماهی شور سرو می کنند.
واما دیگر غذاهای گیلان عزیز:
از آنجائیکه اقلیم و آب و هوای مساعد و خاک مرغوب گیلان ،آمادگی پرورش انواع مواد خوراکی طبیعی شامل :صیفی جات ـمیوه ها ـ حبوبات و … غیره را دارد، و فور نعمت و حسن سلیقه کدبانوهایی گیلانی،باعث طبخ خوراکیهای لذیذ شده است، بطوریکه توجه مسافران زیادی را به همین منظور، به این استان جلب مینماید. خصوصاً قرار گرفتن مخلفاتی چون انواع ترشی ، فلفل و زیتون پرورده ، در کنار این غذاها، به لذت خوردنی ها می افزاید.
.
فهرست و طریقه طبخ انواع خورشتها:
1 ـ مرغ فسنجان یا مرغ لاکو (Morgh – a laku)
مواد لازم: مرغابی یا اردک یا مرغ محلی ـ مغز گردو ساییده شده ـ ترشی ( رب انار ـ رب گوجه فرنگی) ـ ادویه.
ابتدا گردو را در نمیار Nemyar و با استفاده از سنگ مشته میسابند تا کاملا ً له شده و روغنش در بیاید، (امروزه از آسیابهای برقی استفاده میکنند) سپس گردو را با رب انار ، زرد چوبه و مقدار کمی آب ،بر روی حرارت ملایم قرارداده و هر از گاهی نیز مقداری آب سرد روی گردو می ریزید، تا روغن گردو در بیاید. معمولاً اگر از مرغابی یا مرغهای محلی استفاده کنند، آن را به همراه گردو می گذارندتا بپزد و اگر از مرغهای شهری استفاده شود، بعد از آب پز شدن و در انتها، مرغ را درظرف گردو می ریزند. در پایان وقتی غذا به روغن افتاد، یک قاشق مرباخوری رب گوجهفرنگی در قابلمه می ریزند که این کار باعث رنگ خوش خورشت میشود. در بعضی از مواقع نیز چند عدد بادمجان را که به صورت ورقه ای نازک بریده شده، سرخ نموده و جهت تزیین استفاده می کنند. در سابق ،در خورشت فسنجان همزمان با ریختن گردو، به عنوان ترشی مقدار قیسی و خرما نیز اضافه می کردند تا طعم غذا ،اندکی ترش و شیرین شود.
2 ـ میرزا قاسمی
مواد لازم: بادمجان، گوجه فرنگی، سیر، تخم مرغ، ادویهو رب گوجه فرنگی.
ابتدا بادمجانها را روی ذغال (در حال حاضر چراغ گاز) کباب میکنند، سپس پوست سوخته’ آن را جدا کرده، با گوشت کوب و یا ساطور تخته(در سابقااستفاده می شد) میکوبند.آنگاه بادمجانها را با مقداری زرد چوبه در روغن تفت داده وسیر را نیز که قبلاً خرد و سرخ کرده اند، به بادمجانها اضافه می کنند. در فصول تابستان و بهار مقداری گوجه فرنگی راریز خرد کرده، به مخلوط سیر و بادمجان اضافه میکنند و در فصل زمستان از رب گوجه فرنگی استفاده می کنند. وقتی گوجه (رب) نیز تفتداده شد، تخم مرغ را اضافه می کنند.
3 ـ باقلا قاتق (خورشت باقلی)
موادلازم: لوبیای خورشتی (پاچ باقلا)، شوید (خشک یا تر)، سیر خام ( برگ سیر)، تخم مرغ،ادویه، روغن.
ابتدا باقلیها را پوست کنده (از غلات سبز و پوسته دوم جدامیکنند)و همراه با سیر خلال شده یا برگ سیر خرد شده، با مقداری روغن در قابلمه( یاگمج که ظرفی گلی است و در گذشته کاربرد بیشتری داشته) کمی سرخ می کنند ، سپس مقدارکمی زردچوبه وشوید به باقلی اضافه نموده و تفت میدهند. در انتها، یک یا دو لیوان آب به مواد اضافه نموده و بر روی حرارت ملایم می گذارند، تا وقتی که روغن غذا درسطح قابلمه بالا بیاید، آنگاه تخم مرغ را اضافه میکنند.
4 ـ ترش تره2:
مواد اولیه: سبزی (جعفری، گشنیز، اسفناج، تره، چغندر)، برنج، سیرخام، ترشی (آب نارنج یا آب انار)، آلوچه سبز، تخم مرغ، ادویه.
ابتدا سبزیها را با ساطور، ریزخرد می کنند. سپس به اندازه یک لیوان آب و نصف لیوان برنج (برای یک کیلو سبزی خردشده) که قبلاً خیساندهاند، در قابلمه میریزند تا سبزی و برنج کاملاً پخته شود . سپس سیر را خرد کرده ،با زردچوبه و روغن سرخ میکنند و به مواد داخل قابلمه اضافه میکنند.سر آخر، در ترشی مورد علاقه، مقداری آرد برنج (گندم) حل کرده و به تدریج بهخورشت اضافه میکنند. این کار باعث لعابدار شدن خورشت میشود. در پایان نیزتخممرغها را اضافه نموده، میل میکنند.
5 ـ کویی خورش (خورشت کدو حلوایی)
مواد اولیه: کدو حلوایی، گردو، عدس ،خرما.
ابتدا کدو را پوست گرفته، به قطعات ریز خرد نموده و با مقداری آب میپزند. عدس را نیزقبلاً آب پز کرده و به همراه کدوی پخته، با هاون یا گوشت کوب میکوبند تا کاملاً له شود. سپس گردوی سابیده شده را به همراه زردچوبه و روغن به مواد اضافه نموده و تفت میدهند و سر آخر نیزخرما را از هسته جدا کرده، به مواد ذکر شده اضافه میکنند.
6 ـ سیرقلیه
نوع اول:
مواد اولیه: برگ سیر، سیر، شوید خشک، لپه، مرغ، تخممرغ ، ترشی (آبغوره یا آب انار)، ادویه، روغن.
ابتدا برگ سیر را به همراه سیر رنده شده وشوید خشک ، در روغن تفت میدهند. لپه آب پز شده را به مرغ آب پز شده ، آب مرغ وترشی مورد نظر اضافه کرده، به مدت نیم ساعت روی حرارت ملایم میجوشانند. بعد از جاافتادن خورشت، به تعداد مورد نظرتخممرغ اضافه میکنند.
نوع دوم:
مواداولیه: برگ سیر، تخممرغ، ترشی (آب لیمو)، مرغ یا مرغابی، ادویه.
ابتدا برگ سیررا خرد کرده، به همراه زردچوبه سرخ میکنند. سپس آب مرغ، ترشی و مرغ را به آن اضافهنموده و بعد از اینکه آب مرغ تبخیر شد، به تعداد مورد نیاز تخم مرغ اضافه مینمایند.
7 ـ آلو مسماء:
مواد اولیه: گوشت مرغ یا مرغابی، پیاز سرخ شده، آلوی بخارایی، رب گوجه ترش (آب انار یا آب نارنج)، بادمجان، گوجه فرنگی،ادویه.
مرغ آب پز شده را به همراه پیاز سرخ شده ، رب و آلوی خیس داده شده ،درروغن و ادویه تفت میدهند. سپس 2 لیوان آب مرغ، به مواد اضافه نموده و روی حرارتملایم می گذارند تا به تدریج آب مرغ تبخیر شود . در پایان نیز غذا را با بادمجان وگوجه فرنگی سرخ شده، تزیین نموده و میل میکنند.
سایر غذاهای محلی
دیگرغذاهای محلّی گیلان عبارتند از:
اناربیج: گوشت + گردو + پیاز + سبزی + آرد + آبانار + فلفل
ششانداز: بادمجان یا خیار یا کدو حلوایی + گردو + پیاز + رب انار
سیرابیج: برگ سبز سیر + تخممرغ + زردچوبه
شیرین تره: اسفناج + تخممرغ + سیر
خالو آبه: آرد برنج + گوجه سبز + انواع سبزی + شکر + تخممرغ
چخرتمه: مرغ + پیاز + تخممرغ + آب لیمو یا آب نارنج
نازخاتون: گوشت + سبزی( نعناء وجعفری )+ بادمجان + آبغوره
موتن جن: مرغ یا مرغابی + کشمش یا قیسی + گردو + ربانار + شکر
لونگی: ماهی (معمولاً سفید) + مغز گردو + سبزی جعفری + سیرتر یا خشک + پیاز + خاویار ماهی
کولی غورابیج : کولی + سبزی معطر + ترشی( آب غوره یا آب نارنج یا انار ترش) + شکر + مغزگردو
ماهی فیبیج: ماهی + کشمش + نعناع + آب انار + رب انار + گلپر + فلفل
واویشکا: دل + جگر + قلوه + پیاز + گوجهفرنگی
ترش شامی: گوشت + پیاز + جعفری + تخممرغ + سیب زمینی + آبغوره
شامی: گوشت + پیاز + تخممرغ + زرد چوبه + فلفل. (مخصوص ایام ماه رمضان)
انواع کوکو: کوکوی اشبل،کوکوی گردو، شاه کوکو و کوکوی اوزون برون و …
انواع آش: آش شلغم، آش شیر، آش خرشو (از شیر گاو تازه فارغ شده تهیه میشود)، آش ترش، آش قلمکار یا فاطمه الزهرا،خولی آش یا خالی آش (برنج + لوبیا چیتی) و …
انواع چاشنی: کال کباب، بورانی بادمجان، بورانی اسفناج، چغندر بورانی، زیتون پرورده، اشپل (خاویار ماهی)، ماهی شور، ماهی دودی و …
انواع شیرینی جات محلی گیلان:
- فرنی، رشته وخشکار، گل پالوده و … (عمولاً در ماه رمضان استفاده میشود)
- ترک حلوا،خاتون پنجره، خرش حلوا و سمنو و … (مخصوص عید نوروز)
- حلوای رقایب (خیرات درروز عید مردهها)
انواع کلوچه:کلوچه فومن ـکلوچه لاهیجان و کاکا
انواع نان محلی: نان لاکو که از آرد برنج تهیه می شود، نان کشتا (آرد برنج + کدو حلوایی + دانه’ گیاه خُرفه)
انواع ترشی: فلفل ترشی، سیرترشی، بادمجان ترشی، هفتابیجار،یارالماسی ترشی، پیاز ترشی و …
انواع رب: رب سیب ترش، رب نارنج، رب انار و …
انواع مربا: مربای بادرنگ، شقاقل، گل قند (گل محمدی)، بهار نارنج، کدو،زغال اخته، ولش (تمشک) و …
همچنین درار یا نمک سبز ، یکی از چاشنیهایی است که همراه برخی از میوهها، استفاده میشود و از سبزیهای گوناگون + نمک تهیه میشود.
برچسبها:
انواع عشق را بشناسید
الوعده وفا. امروز می خواهیم مدل های مختلف عشق از دیدگاه استرنبرگ را برای تان توضیح بدهیم. پیش از هر چیز، یک مثلث بزرگ روی کاغذ بکشید. این همان مثلث عشق استرنبرگ است که برای تان گفتیم.
پس باید یادتان باشد که نام زاویه های این مثلث، کشش جنسی، صمیمیت و تعهد است. حالا نام هر کدام از این زاویه ها را هم بنویسید تا توضیحات مان قابل درک تر باشد.
حالا شما می دانید یک عشق کامل باید هر سه این زوایا را داشته باشد اما در بسیاری از روابط با نام عشق ، این زوایا کامل نیستند.
بر این اساس، استرنبرگ 8 حالت رابطه را طراحی کرده است که ما پیش تر سه مدل از آن را شرح دادیم اما امروز بار دیگر به همراه 5 مدل جدید مرورشان می کنیم.
حالت اول – هیچی به هیچی : در این حالت هیچ کدام از زوایای مثلث بین دو نفر وجود ندارد. آنها نه میل جنسی به هم دارند ، نه صمیمیتی و نه تعهدی.
حالت دوم – فقط علاقه : این رابطه از جنس رابطه میان دو همکار در یک اداره است. آنها با هم کار می کنند. بخش هایی از وقت شان را با هم می گذرانند. با هم صمیمی اند، به حقوق هم احترام می گذارند و شاید بخشی از دنیای شخصی شان را با هم شریک شوند اما تعهدی برای ماندن کنار هم تا پایان عمر ندارند و میل و کشش جنسی هم نسبت به هم احساس نمی کنند.
حالت سوم – هوس : در این شرایط، دو نفر فقط میل جنسی شدیدی نسبت به هم دارند. ارتباط بر مبنای همین میل شکل می گیرد و وقتی میل جنسی از بین رفت از آنجا که تعهد و صمیمیتی در کار نیست هر کدام از دو طرف می روند پی شریک های تازه. این نوع رابطه، به شدت خطرناک است و باعث ارتباطات پر خطر و خارج از فضای زناشویی می شود که ممکن است باعث بروز بیماری های مقاربتی خطرناک و ایدز شود.
حالت چهارم - عشق خالی: دو نفر در این ارتباط نسبت به هم تعهد دارند اما صمیمیت و کشش جنسی میان شان نیست. یادتان می آید که در گذشته های دور برخی خانواده ها فرزندان شان را ناف بریده هم می کردند. برخی از ازدواج هایی که بر این مبنا اتفاق می افتاد به همین ترتیب بود یعنی دو طرف بر اساس عرف ناچار بودند کنار هم بمانند اما ممکن بود هرگز نسبت به هم صمیمیت و کشش جنسی نداشته باشند.
حالت پنجم – عشق رمانتیک: کلمه رمانتیک به چشم ایرانی ها معنایی مثبت دارد اما این رابطه هم ، بر خلاف نامی که استنبرگ برایش برگزیده است رابطه جالبی نیست. در این مدل از رابطه، دو نفر با هم صمیمی می شوند، به هم احترام می گذارند و از آنجا که وارد صمیمیت شده اند حتی نقاب از چهره بر می دارند اما چون تعهدی نسبت به هم ندارند هر لحظه امکان دارد یکدیگر را رها کنند.
این مدل از ارتباط ، در پدیده ای که این روزها جامعه شناس ها به آن « همباشی » می گویند دیده می شود. متأسفانه در این شیوه از زندگی دو نفره، زوج بدون تعهد دادن قانونی و شرعی در کنار هم زندگی می کنند اما هیچ اعتمادی به دوام این ارتباط نیست.
حالت ششم – عشق مشارکتی: دو نفر همانطور که از اسم این رابطه بر می آید، با هم از طریق صمیمیت و وفاداری ، مشارکت دارند اما بخش اشتیاق و شور جنسی بین آنها وجود ندارد. در زوج هایی که ارتباط به این سمت حرکت می کند، خطر سرخوردگی و خستگی یکی از دو طرف یا هر دو زیاد می شود.
حالت هفتم – عشق ابلهانه : این رابطه، عجیب است. آنها از گروه زوج هایی هستند که در نظر اول یکدیگر را دیده اند و یکدل نه صد دل عاشق هم شده اند بعد هم بدون شناخت و آگاهی با هم ازدواج کرده اند و بر اساس ازدواج ، خودشان را متعهد کرده اند که با هم بمانند اما هنوز با هم غریبه اند و احترام به حقوق هم و صمیمیت را یاد نگرفته اند.
حالت هشتم – عشق شش دانگ: این همان عشقیست که زندگی های موفق را می سازد و در آن هر سه زاویه مثلث عشق کامل است.
با مدل های مختلف ارتباط از دیدگاه استرنبرگ آشنا شدید؟ حالا یک بار دیگر به مثلثی که روی کاغذ کشیده اید نگاه کنید و حدس بزنید ارتباط شما از چه نوعی است و بر اساس توضیحات ما چقدر دوام می آورد.
برچسبها:
هر چه بیشتر به شاخ و برگ گل نظاره می کرد، بیشتر محو زیبایی اش می شد.
دستش را دراز کرد تا در اختیار بگیرد…
ولی خارها مزه درد را به او چشاندند تا دریابد
اگر حفاظی برای گل نبود، چنین با طراوت و زیبا نمی ماند.
![](http://www.labkhandezendegi.com/Uploads/Posts/2014/08/7526027555.jpg)
برچسبها:
زندگی تعداد دم و بازدم ها نیست
بلکه لحظاتی هست که قلبت محکم میزند
بخاطر خنده بخاطر اتفاق های خوب غیره منتظره ،بخاطر شگفتی،بخاطر شادی ، بخاطر دوست داشتن های بی حساب ، بخاطر عشق ، بخاطر مهربانی
شادی ات را به اطرافت بپراکن و با حد و حصر هایی که گذشته به تو تحمیل کرده، مبارزه کن :)
![](http://www.labkhandezendegi.com/Uploads/Posts/2014/08/8619468696.jpg)
برچسبها:
همیشه روز را با اندیشه ای مثبت به پایان رسانید.
مهم نیست که چقدر سخت گذشت,فردا فرصتی تازه است برای بهتر کردن آن.
![](http://www.labkhandezendegi.com/Uploads/Posts/2014/08/3270811326.jpg)
برچسبها:
خوبی بادبادک اینه که
میدونه زندگیش فقط به یک نخ نازک بنده
ولی بازم تو آسمون میرقصه و میخنده . . .
![](http://www.labkhandezendegi.com/Uploads/Posts/2014/08/2373304055.jpg)
برچسبها:
خالق زیبایی ها ….
تـو مـرا مـی فهمـی .
مـن تـو را مـی خـواهـم .
و همین سـاده تـریـن قصـه یک انسـان است.
تـو مـرا مـی خـوانـی.
مـن تـو را نـاب تـرین شعـر زمـان مـی دانـم.
و تـو هـم مـی دانـی.
تـا ابـد در دل مـن مـی مـانـی.
از تـو گفتـن کـار هـر کس نیست ای زیبــا غــزل.
خدا مخلصتم…
![](http://www.labkhandezendegi.com/Uploads/Posts/2014/08/4269064776.jpg)
برچسبها:
تغییرات را با آغوش باز پذیرا باشید: همیشه مثل یک بید، خمیده و مثل یک سرو سربلند باشید. در برابر تندبادهای شدید زندگی، افراد پیروز آنهایی هستند که انعطافپذیری بیشتری دارند و تغییرات را با آغوش باز پذیرا میشوند. پس هرگاه که احساس رکود، استرس و بیحاصلی کردید، به خودتان زنگ تفریح بدهید و کمی تحرک، ورزش و شادی کنید تا ذهنتان باز شود و سیستم فکریتان دوباره راه بیفتد.
![](http://www.labkhandezendegi.com/Uploads/Posts/2014/08/9094094643.jpg)
برچسبها:
من همیشه همه ی دلتنگی ام را در دریای آغوش تو ریختم و تو همه ی آن همیشه ها غمم را بلعیدی و آرامم کردی…
خدای من!
آبی بیکرا عمیق!.
تو بزرگترین معجزه ی منی
![](http://img.labkhandezendegi.com/2014/08/1859185239.jpg)
برچسبها:
گاهی خوب است آدم بداند وقتش رسیده “دست بکشد” و “رها کند” و قبول کند که جنگیدن بس است …
گاهی باید بگذاری سرنوشت بیاید ، روزگار خودی نشان بدهد و همه چی دست به دست هم دهد تا اوضاع رقم بخورد و تو ساکت و سرد تنها ورق بخوری !
![](http://img.labkhandezendegi.com/2014/08/6904387683.jpg)
برچسبها:
جاده زندگی نباید صاف و مستقیم باشد وگرنه خوابمان می گیرد
پیچ ها و دست اندازها ، نعمت اندبیایید با لبخند به زندگی
این خواب را ازسر بپرانیم و راه را برخود هموار سازیم
![](http://img.labkhandezendegi.com/2014/08/402068225.jpg)
برچسبها:
دلقک پیری گفت ؛
زندگی خط لب است گه سرازیر ، گهی سربالا
وقت اجرای نمایش
به میان صحنه
خنده ای از ته دل
خنده ای با تب و تاب
مابقی وقت کشی است
خود فریبی است
یا فریب دیگران ؟!!
![](http://img.labkhandezendegi.com/2014/08/4859863417.jpg)
برچسبها:
درون هر يك از ما جوانه ايست از مهر و لطافت خدا،
براستي آنانكه بدور از تلاطم زندگي و هواهاي نفساني
و بدون توجه به نژاد و يا مذهبي؛ اين جوانه را مي پرورانند
لذت شيرين انسانيت را چشيده اند…
![](http://img.labkhandezendegi.com/2014/08/4145129341.jpg)
برچسبها:
1- خنده فشار خون را کم می کند.
2- خنده باعث طولانی شدن عمر می شود.
3- خنده سن افراد را کمتر نشان می دهد.
4- خنده تعادل هورمونی ایجاد می کند.
5- خنده باعث افزایش هورمون کورتیزول شده، ایمنی بدن را در برابر بیماریها زیاد می کند.
6- خنده هورمون سوروتونین را افزایش داده و باعث احساس سرخوشی در انسان می شود.
7- خنده تعداد ضربان قلب را تنظیم می کند.
8- خنده باعث شفاف شدن پوست صورت می شود.
9- خنده قدرت یادگیری را افزایش می دهد.
10- خنده از بیماریهای زخم معده و اثنی عشر جلوگیری می کند.
11 - خنده در پیشگیری از سکتۀ قلبی و سکتۀ مغزی بسیار مؤثر است.
12 – خنده چروک صورت را ازبین می برد.
13– خنده باعث رفع خستگی می شود
14 – خنده بهترین دارو برای درمان افسردگی است و ….
![](http://img.labkhandezendegi.com/2014/08/9345455071.jpg)
برچسبها:
عاشق باش ، …
دلداده باش …
دلت را بده دست خودش ! …
خودش گفته : مصفا کردنش با "من" …
دلت را به آب بسپار ، زلال و روان …
تو قلبت را هوایی کن ، خدایی کردنش با من ! …
![](http://img.labkhandezendegi.com/2014/08/2863733116.jpeg)
برچسبها:
به آخرین باری فکر کن که عطسه کردی و مادرت گیر داد که کمی صبر کنی و بعد راه بیافتی، آخرین باری که پشت سرت آب ریختند تا زود از سفر برگردی، آخرین باری که تکه نان خشکیده ای را از زیرپا برداشتی و کنج دیوار گذاشتی، به یاد بیاور آخرین باری که انگشت کوچک دست راستت را بالا بردی برای اینکه خون دماغت بند بیاید، آخرین باری که از یکی خواستی تا تو را بترساند تا مگر سکسکه ات بند بیاید، آخرین باری که گل اقاقیا را زیر زبانت گذاشتی تا در امتحان نمره بالا بگیری، آخرین باری که مریض شدی و برای رفع چشم نظر، اسپند دود کردی... چقدر این خرافه ها حس خوبی داشتند.
و افسوس که علم آمد و گند زد به همه دلخوشی آدم ها، حالا هر روز علم پیشرفت می کند و از طرف دیگر؛ هر روز آدم ها افسرده تر می شوند، کاش علم نبود و مثل قبایل بدوی شب ها دور هم جمع می شدیم و پیر قبیله از ارواح سرگردان می گفت و ما بیشتر به هم نزدیک می شدیم و گرمای بازوهایمان به هم میخورد و احساس می کردیم که تنها نیستیم. علم آمد و ما را بیشتر با تنهایی مان آشنا کرد. هرچه درباره شیوه های برقراری ارتباط بیشتر تحقیق کردند، آدمها تنهاتر شدند، هر چه علم بیشتر در وجودمان نفوذ می کند، بیشتر می فهمیم که در جهان بی معنا زندگی می کنیم.
کاش «کوپرنیک» نبود و هنوز فکر می کردیم که در مرکز «جهان هستی» قرار داریم و تمام سیارات و خورشید و کهکشان ها به دور ما می چرخند، کاش نمی فهمیدیم که جهان بدون حتی ذره ای اعتنا به ما در حال گردش است و ما را پشیزی هم به حساب نمی آورد. کاش «داروین» نبود تا اشرف مخلوقات می ماندیم، کاش حتی یک درصد هم به این فکر نمی کردیم که شاید تکامل یافته موجودات پست تر باشیم، کاش نجوم انقدر پیشرفت نمی کرد که متوجه شویم بیشتر این ستاره هایی که عاشقانه بالای سرمان سوسو می کنند، میلیون ها سال پیش مرده اند و فقط نور آنها را می بینیم، کاش نمی فهمیدیم و لذت می بردیم از اینکه ستاره خودمان را پیدا کنیم که هر شب حواسش به ما هست و چشمک می زند.
کاش بین «لذت نادانی» و «رنج آگاهی»، لذت نادانی را انتخاب می کردیم و کسی کاری به کارمان نداشت. کاش نمی فهمیدیم و همچنان از زندگی لذت می بردیم،
و ای کاش روانشناس نبودم و مجبور نبودم که مراجعانم را از این «تلخی» و از این «رنج» آگاه سازم. از اینکه چقدر تنها هستند. کاش مجبور نبودم مراجعم را با گرفتاری هایش آشنا کنم و از او بخواهم که مسئولیت گرفتاری هایش را بپذیرد و بعد وی را در این روزگار علم زده ی بی هویت رها کنم تا به دنبال «معنا» بگردد. کاش روانشناس نبودم و مجبور نبودم مراجعم را از تحریف های شناختی اش، از اضطراب های وجودی اش، از گره هایی که در ارتباط با والدینش دارد، و از مسئولیت گریزی اش آگاه کنم. کاش می شد راهی پیدا کرد که تمام دردها را گردن جامعه انداخت، گردن والدین، گردن سیستم آموزشی، گردن ارواح سرگردان، گردن چشم نظر، و یا گردن قسمت و تقدیر انداخت، کاش میشد گردن ماه تولدش انداخت و گفت که خصوصیات متولدین این ماه همین است. ولی افسوس که انسان؛ محکوم به مسئولیت و انتخاب است، محکوم به آگاهی، و افسوس که آدم ها هر چه آگاهتر می شوند، رنج هایشان هم بیشتر می شود، و شاید همین رنج آگاهی، معنای زندگی باشند.
برچسبها:
مرگ چه به روز ما می آورد؟ چه به روز ما می آید وقتی از کشتار مردم غزه و کردهای کوبانی می شنویم؟ چه به روز ما می آید وقتی از مرگ قریب الوقوع شاعری نامدار می شنویم؟ چه به روز ما می آید وقتی از مرگ چندین تن در سقوط هواپیما می شنویم؟ چه به روز ما می آید که تا گلن گدن تفنگ سربازی کشیده می شود و تیری رها می شود، شروع می کنیم به اشتراک مطالب و انتشار عکس های آن؟ چه به روز ما می آید که تا خبر احتضار فردی نامدار را می شنویم، شروع می کنیم به مرثیه سرایی؟ چه به روز ما می آید که تا چند ساعت از حادثه سقوط هواپیما نگذشته، انواع جک ها را درباره این حادثه درست می کنیم و آن را به طنز می کشیم؟ مرگ با ما چه می کند؟
فروید می گفت؛ گاهی جنگ، می شود جاذبه ای برای زندگی، چرا که مرگ را به خاطرمان می آورد. ولی انگار ما در برابر مرگ، خود را ناتوان می بینیم و توانایی مواجهه با آن را در خود نمی بینیم، انگار که ارتباط ما با مرگ، ارتباط نابرابری است، انگار تنهایی از پس آن بر نمی آییم. بنابراین با به اشتراک گذاری عکس ها، ویدیوها و نوشتن درباره مرگ افراد در نقاط مختلف جهان، افراد بیشتری را در تنش خود سهیم می کنیم، هرچه تعداد بیشتری از افراد را در تجربه اضطراب خود شریک کنیم، رنج کمتری حس می کنیم و به واقع از رویارویی مستقیم و تنها با مرگ گریز می کنیم.
و اما طنز، این جادوی تمام عیار فرار از اضطراب، ابزار بی نظیری برای کاهش اضطراب است. برای همین است که افراد عموماً بعد از مراسم سوگواری، تمایل عجیبی برای فکاهه گویی و طنازی پیدا می کنند، برای همین است که اگر قوانینی توهین آمیز از طرف مراجع قدرت اجرا شود (همچون منع وازکتومی یا سبد کالا)، ما به طنز روی می آوریم و با طنز، اضطرب خود را کاهش می دهیم.
و اشتباه ما این است که مرگ را جدا از زندگی می بینیم که بعد از زندگی می آید. افسوس که مرگ زیر پوست گونه هایمان، روی پلک های مان و روی نوک انگشتان مان جا دارد. و انگار باید یاد بگیریم که برای خوب مردن، باید خوب زندگی کرد.
به قول هایدگر، وقتی در مرتبه «فراموشی از هستی» باشیم، خود را به وراجی های بی ارزش روزمره ای همچون طنز و یاوه گویی های اینترنتی دلخوش کرده و در آنها غرق می شویم، تا جایی که تسلیم دنیای روزمره شده و دلواپس شیوه سقوط هواپیما، گستره مرزهای اسرائیل، وضعیت سلامتی فلان ادیب یا هنرمند نامدار می شویم و هیچوقت به مرحله ای نمی رسیم که از «آنچه هستیم» لذت ببریم، از «وجود چیزها» لذت ببریم نه از «شیوه وجود آن ها».
بیایید به جای وحشت، بدبینی، منفی بافی، یا حتی اشتراک و نوشتن درباره رویدادهای پیش آمده و تلاش مذبوحانه برای کاهش اضطراب مرگمان، به مرگ خیره شویم، به آن بیاندیشیم و از آن فرار نکنیم، که به قول نیچه؛ گرچه ذات مرگ نابودمان خواهد کرد، ولی اندیشیدن به مرگ، نجاتمان خواهد داد.
برچسبها:
باید یکی باشد...
باید یکی باشد، که نپوسی، که تنهایی تا زیر گلویت بالا نیاید، یکی که غروب جمعه را پس بزند با لبخندهایش و صبح شنبه را قابل تحمل کند، یکی که بتوانی بخوانی اش. باید یکی باشد برای یک سلام خشک و خالی، تا صورتت برای یک لبخند نتراشیده جا داشته باشد. باید یکی باشد که ساعت کوکی قدیمی ات را دوباره کوک کنی برای یک صبحانه دو نفره، که خانه جان بگیرد، که دستی به سر و رویت بکشی، باید یکی باشد و گرنه این تنهایی بی انصاف، روزگارت را سیاه می کند...
یکی که وقتی هست، مرگ نباشد، وقتی هست، بی حوصلگی نباشد، وقتی هست، آفتاب باشد، یکی که وقتی هست دود نباشد، ترافیک نباشد، یکی که وقتی می آید، صفحه ی حوادث روزنامه ها پر شود از خبر آمدنش، باید یکی باشد که وقتی هست، تنهایی صدایش در نیاید، یکی که وقتی اخبار ها از جنگ و کشتار کودکان می گویند، زیر چشمی نگاهش کنی و تمام جنگ ها و درگیری های ذهنی ات تمام شوند، و افکارت توافقنامه صلح امضا کنند، یکی که لحظه هایت را معنی دهد، یکی که وقتی می خندد، تمام گرفتگی های عضلانی ات، تمام سر دردهایت خوب شوند، و تمام کابوس هایت تمام...
باید یکی باشد، یکی که وقتی هست، آدم ها بخندند، دلها گرم شود، و کارگرها دست پر به خانه برگردند، یکی که وقتی می خندد؛ تابستان طول بکشد، آنقدر طول بکشد که آدم ها فراموش کنند دلگیری پاییز را، فراموش کنند غروب های سرد زمستان را، یکی که وقتی می خندد، ماه شب های مهتاب، ماتش ببرد و جُم نخورد از جایش، یکی که وقتی می خندد، عکاس های جنگ بیکار شوند، یکی که وقتی می خندد؛ سیاستمدارها سر به راه شوند. یکی که وقتی می خندد، زمان به عقب برگردد و شکسپیر، حال «اوفیلیا» را خوب کند، شوپنهاور از خوشبختی بگوید، و مارکز از «صد سال زندگی» بنویسد.
...
ولی حیف که هنوز سربازها به جنگ می روند، هنوز سیاستمدارها پشت انبوه میکروفون های رنگارنگ سخنوری می کنند، هنوز فصل ها هی تکرار می شوند و سیب های گلاب روی درختها خشک می شوند، هنوز عکاس های جنگ دستمزد می گیرند، هنوز فقط برای خودت چای درست می کنی و ساعت کوکی قدیمی خاک می خورد از بس که تکان نخورده، و هنوز زیر گلویت چیزی سنگینی می کند. باید یکی باشد ولی حیف.
برچسبها: