فرق نداره کی هستی…
چه بالا چه پایین
چه لباسی تنته…
چه گرون چه ارزون
کجا زندگی میکنی…
چه بالا شهر چه پایین شهر
کجا میخوابی…
چه رو تخت چه رو فرش
خونت چند متره…
چه 1 متر چه 1000متر
آخرش هممون
میریم توی یه وجب خاک با لباس کفن سفید میخوابیم
بچه ها قدر فرصت هامون و بدونیم
یادمون نره کی هستیم….ما یه انسانی با یه دوره ی زمانی محــدود برای زندگی
قدر این دوره رو بدونیم
برچسبها:
ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎ یی ﺍﺳﺐ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ . ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﭼﻪ ﺑﺪﺷﺎﻧﺴﯽ ! ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ؟ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺍﺳﺐ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺑﺎ ﯾﮏ ﮔﻠﻪ ﺍﺳﺐ ﺑﺮﮔﺸﺖ . ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﭼﻪ ﺧﻮﺵ ﺷﺎﻧﺴﯽ! ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﮐﺠﺎ معلوم
ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﭘﺴﺮ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺳﺒﻬﺎ ﺭﺍ ﺭﺍﻡ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺍﺳﺐ ﺑﺰﻣﯿﻦ ﺧﻮﺭﺩ ﻭﭘﺎﯾﺶ ﺷﮑﺴﺖ . ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭼﻪ ﺑﺪﺷﺎﻧﺴﯽ ! ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﻌﻠﻮم
ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﮊﺍﻧﺪﺍﺭﻡ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻨﮓ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﺑﻩ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮐﻪﭘﺎﯾﺶ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻋﺠﺐ ﺧﻮﺵ ﺷﺎﻧﺴﯽ !ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ
ﺣﺎﻻ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻫﻢ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ " ﺍﺯﮐﺠﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ " ﺍﺳﺖ . ﭘﺲ ﺑﺎﺯﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺣﺎﻝ ﺷﺎﮐﺮ ﻭ ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭ ﺑﻮﺩ،ﭼﻮﻥ ﺍﺯﮐﺠﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺭﯾﻢ؟ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﻭ ﺳﺨﺘﯿﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺎﻣﯿﮑﺸﯿﻢ،ﺩﺭﯾﭽﻪ ﺍﯼ ﺑﺎﺷﺪ بسوی خوشبختی
برچسبها:
ای صمیمی، ای دوست
گاه و بیگاه لب پنجره خاطره ام می آیی
دیدنت… حتی از دور
آب بر آتش دل می پاشد
آنقدر تشنه دیدار تو ام
که به یک جرعه نگاه تو قناعت دارم
دل من لک زده است
گرمی دست تو را محتاجم
و دل من… به نگاهی از دور
طفلکی می سازد
ای قدیمی، ای خوب
تو مرا یاد کنی یا نکنی، من به یادت هستم
من، صمیمانه به یادت هستم
آرزویم همه سر سبزی توست
دایم از خنده لبانت لبریز
دامنت پرگل باد ..
برچسبها:
این سماور جوش است
پس چرا میگفتی
دیگر این خاموش است؟
باز لبخند بزن
قوری قلبت را
زودتر بند بزن
توی آن
مهربانی دَم کن
بعد بگذار که آرام آرام
چایِ تو دم بکشد
شعلهاش را کم کن
دستهایت
سینی نقرهی نور
اشکهایم
استكانهای بلور
کاش استکانهایم را
توی سینی خودت میچیدی
کاشکی اشک مرا میدیدی
خندههایت قند است
چای هم آماده است
چای با طعم خدا
بوی آن پیچیده
از دلت تا همه جا
پاشو مهمان عزیز
توی فنجانِ دلم
چایی داغ بریز
برچسبها:
آرامش چیست؟؟؟
نگاه به گذشته و شکر خدا
نگاه به اینده و اعتماد به خدا
نگاه به اطراف و جستجوی خدا
نگاه به درون و دیدن خدا
لحظه هایت سر شار از بوی خدا …
برچسبها:
دلم گرم است به بودنش
می دانی به چه !؟
دلم گرم است؛به خـــدا
به بودنش
به نگــاهش
به همراهی اش
به اطمینان ِ ناب و خالصش
حتی به سکوتش !!
دلم گرمه
که وقتایی که پرِ از دل نگرونیم
حواسش بهم هست ؛ هوامو داره
دلم گرمه اگه هیچی هم نیست اون هست
که اگه غصه ای هست _ یادش هست
که اگه اشکی هست _ نگاهش ، دستای مهربونش هست
هـست
و بــــــاز هم هست …
برچسبها:
همه چيز در جهان براي بودن آدمي است
و درد اين است كه بودن.خود براي چيست؟
چه خنده اورند آنها كه بودن خويش را در جهان ابزار چيزي كرده اند
كه خود ابزار بودن انهاست !
وچه بسيارند آدمياني كه در اين گردونه ابلهانه دور مي زنند.
داستان اينان داستان خر خراست كه از بامداد تا شامگاه در حركت است ودر پايان .درست به همان نقطه مي رسد كه آغاز كرده بود..
برچسبها:
لبخند بزن . . .
همه میگویند دومین !
اما من میگویم این اولین کار زیبایی است ..
که هر کسی میتواند با لبانش انجام دهد !!
برچسبها:
دوست بینهایت بزرگوار و ارجمندم…تا حالا شده که بگی ای کاش
من جای فلانی بودم؟
این رو همه می گیم. شایدبرای اینکه…شایدم برای اینکه…یا شایدم
برای اینکه… . اما تا حالا شده بگی که من همین طور ی که هستم
خوشحالم و سعی می کنم روز به روز بهتر و خوشحال تر بشم.
اما از شادی های کوچک و زیبا ی اطرافم بینهایت لذت می برم.
شادی های کوچک فوق العاده اند و بهم برای رسیدن به هدفم انرژی
می هند.من همین طوری شادم و برای رسیدن به شادی های بزرگ تر
تلاش می کنم.آره من سرشار از آرامشم.
همین الان این رو بگین و به تاثیر جادویی جمله های شادی آفرین
پی ببرین…
برچسبها:
الهی
دستی افشان ، تا ز سر انگشتانت صد قطره چکد ، هر قطره شود خورشیدی
باشد که به صد سوزن نور ، شب ما را باکند روزن روزن.
از مهرت لبخندی کن ، بنشان بر لب ما
باشد که سرودی خیزد در خورد نیوشیدن تو.
بینایی ره گم کرد.
یاری کن ، و گره زن نگه ما و خودت با هم
باشد که تراود در ما ، همه تو.
ما چنگیم : هر تار از ما دردی ، سودایی
زخمه کن از آرامش نامیرا ، ما را بنواز
باشد که تهی گردیم ، آکنده شویم از والا « نت » خاموشی.
آیینه شدیم ، ترسیدیم از هر نقش.
خود را در ما بفکن.
باشد که فراگیرد هستی ما را ، و دگر نقشی ننشیند در ما.
هر سو مرز ، هر سو نام.
رشته کن از بی شکلی ، گذران از مروارید زمان و مکان
باشد که به هم پیوندد همه چیز ، باشد که نماند مرز ، که نماند نام
برچسبها:
لوبیا پلو
بازهم از اون غذاهای بحث برانگیز. غذایی که تو همه خونه ها درست میشه و هرکسی حداقل یکبار خوردتش. با انواع دستپختها و فوت و فنها.
من روش خودم رو میگم و شماهم تجربیاتتون رو با دیگران در میان بگذارید.
راستی این غذا اسمهای مختلف هم داره از قبیل لوبیا پلو و استامبولی یا استانبولی.
مواد لازم برای سه تا چهار نفر:
برنج ................................ دو پیمانه
لوبیا سبز .......................... حدود 300 گرم
هویج ............................... یک عدد بزرگ
پیاز ................................. یک عدد متوسط
رب ................................. دو قاشق غذاخوری
گوشت خورشی ترجیحا بدون استخوان سیصد گرم
ادویه شامل نمک و فلفل و زردچوبه و فلفل سیاه و دارچین
طرز تهیه :
برنج را به آرامی بشویید و با دوقاشق نمک برای حداقل دوسه ساعت خیس کنید.
پیاز را با یک قاشق روغن تفت می دهیم و زردچوبه را به آن اضافه می کنیم یک چرخ داده گوشت را اضافه می کنیم و با دو کاسه آب می گذاریم برای دوساعت بپزد.
لوبیاها را خوب می شوییم و در آبکش می ریزیم تا آبش برود. با کارد تیزی سروته لوبیاها را می چینیم و لوبیاها را به تکه های حدود 1.5-2 سانتی متری تکه می کنیم.
هویجها را هم در همان ابعاد خلال می کنیم. در قابلمه ای دو قاشق روغن بریزید و لوبیا و هویج را باهم در آن تفت دهید (تجربه ثابت کرده در قابلمه بهتر میتوان هم زد و زیر و رو کرد تا تابه!) تا رنگ لوبیاها سبزتر شود یا هویجها کمی شل شوند.
سراغ قابلمه گوشت بروید و گوشتها را از قابلمه خارج کنید و مخلوط هویج و لوبیا را به آب گوشت اضافه کنید رب را هم در صورت تمایل (بخوانید اگر حال داشتید) در یک قاشق روغن تفت دهید و اگر رژیم دارید (!) تف نداده به آب گوشت اضافه کنید. گوشتها را با دست کمی تکه کنید و اگر استخوان دارد جدا کنید و در قابلمه بریزید و درب آن را ببندید تا برای نیم ساعت تا سه ربع بپزد و آبش کشیده شود.
در این فاصله قابلمه ای را برای آبکش کردن برنج آب کنید و روی حرارت بگذارید. برنج را اصطلاحا کمی جوانتر آبکش کنید.
ته دیگ مورد نظرتان را با کمی روغن ته قابلمه بچینید و یک سوم برنج را روی آن بریزید. نیمی از مواد گوشت را روی آن پخش کنید و به همین ترتیب لایه لایه بریزید تا لایه آخر برنج باشد.
نصف استکان آب از کنار برنج کف قابلمه بریزید و برنج را برای نیم ساعت تا سه ربع دم کنید.
نوش جان
پی نوشت : من مخلوط لوبیا و هویج تفت داده شده را فریز می کنم و تا دوماه در فریزر نگه می دارم.
کشک بادمجان
یکی از متنوع ترین پیش غذاهای ایرانی با روش پختها و روش تزیین های متنوع. بازهم مثل ماکارونی هرکس جوری می پزدش و معتقد است که بهترین است.
من اینجا روش خودم را می نویسم و البته از کلیه نظرهای جدید و متفاوت شما استقبال می کنم.
مواد لازم :
راستش من مقادیر کشک و بادمجان را همیشه تقریبی و بر حسب ذائقه ای که از مهمانم می شناسم محاسبه می کنم پس برای این قسمت حدودا یک کیلو بادمجان در نظر می گیریم و حدودا یک عدد قرص مرغ مگی.
طرز تهیه :
اول سرخ کردن بادمجان :
بادمجان را حتما بعد از پوست کندن نمک پاشیده یکساعت کنار بگذارید تا تلخاب آن برود. این کار را حتما بکنید چون واقعا در طعم بادمجان موثر است. قبل از سرخ کردن با یک حوله مرطوب همه نمکهای بادمجانها را پاک کنید. به سه روش می شود بادمجان را سرخ کرد
1- بادمجان را با روغن کم و البته حرارت ملایم در طولانی مدت سرخ کنید.
2- بادمجان را مثل من در حجم بالا بخرید در سرخ کن سرخ کرده و در بسته های سه یا چهار عددی فریز کنید. برخلاف تصورتان بادمجان در سرخ کن روغن خیلی کمتری از تابه جذب میکند. چرایش را نمی دانم اما اینقدر این مسئله را تکرار و نتیجه مشابه گرفته ام
3- دیگر خیلی وقت اضافه بگذارید و بادمجان را در بین صفحات گریل ساندویچ میکر بدون روغن سرخ کنید.
خوب حالا بادمجان شما سرخ شده و بسته به خود شما فریز شده یا تازه آماده است.
در یک قابلمه پیاز بزرگی را خلال ریز کرده و تف دهید تا طلایی شود. سپس نصف قاشق مربا خوری زردچوبه اضافه کرده چند دور با پیاز در قابلمه بچرخانید تا زردچوبه هم کمی تف بخورد.
بادمجانها را با یک تا یک و نیم لیوان آب و یک عدد قرص مگی و نوک قاشق چایخوری دارچین در قابلمه ریخته روی حرارت ملایم با درب بسته برای یک ساعت بجوشانید.
بعد از یک ساعت چک کنید و اگر بادمجانها هنوز کاملا له نشده بودند به مقدار لازم آب اضافه کرده و برای بیست دقیقه دیگر هم بجوشانید.
بعد از اینکه بادمجانها کاملا له شدند درب قابلمه را نیمه باز بگذارید و آنقدر بجوشانید تا دیگر آب واضحی نداشته باشد و به شکل خمیری در بیاید.
حالا بادمجان شما آماده است. برای سرو روی آن را با نعنا داغ و سیر داغ تزیین کنید.
تزیینش با شما و البته چند ایده از من :
سوپ شیر مجلسی
خوشمزه و زیبا. یکی از بهترین پیش غذاهایی که تقریبا هر ذائقه ای می پسندد.
مواد لازم برای یک مهمانی 25 تا 30 نفره ( همه اش خورده شد!)جو پوست کنده .............................. 3 پیمانه
گردن مرغ ...................................... دو کیلو
شیر ............................................. دو و نیم کیلو
هویج نگینی .................................. دو لیوان
کرفس نگینی ................................ دو لیوان
کنسرو نخود سبز ........................... یک قوطی
قرص عصاره مرغ ............................ سه تا چهار عدد
جعفری خرد شده .......................... یک دسته
طرز تهیه :
جو را بر مبنای این بجوشانید که حداقل باید در لحظه سرو دوازده ساعت جوشیده باشد. من جو را یک شب تا صبح می جوشاینم و صبح همه را با هم فریز می کنم. و بعد در روز مهمانی از صبح یخ زدایی کرده با اب مرغ می جوشانم.
آب مرغ : گردن مرغ را با دو عدد پیاز درشت خرد شده یکساعت بجوشانید. سپس گردنها را از آن بیرون بکشید. آب مرغ شما آماده است. اگر خیلی با بوی مرغ مشکل دارید ( پیاز بوی آن را به مقدار زیاد می گیرد) دو عدد ساقه کرفس درسته هم با گردنها بجوشانید و بعد بیرون بیندازید.
گوشت گردن مرغ را در مصرف خودتان میتوانید پس از استخوان گرفتن به سوپ برگردانید اما در سوپ مجلسی اینکار را نکنید. من اینبار این دو کیلو گوشت گردن مرغ را به الویه ای خوشمزه تبدیل کردم.
خوب جو را با آب مرغ حداقل 8-9 ساعت جوشاندید. حالا یک کیلو شیر را کم کم در حال هم زدن به سوپ اضافه کنید و زیرش را زیاد کرده همچنان گه گاه هم بزنید تا جوش بیاید ( جلوگیری از بریدن شیر). حالا زیر سوپ را کم کرده درب آنرا نیم باز بگذارید تا بجوشد و کم آب شود. دوباره همینکه جا برای یک کیلوی بعدی باز شد ( اگر قابلمه تان خیلی بزرگ است از اول دو کیلو را اضافه کنید) شیر را به همان طریق قبلی اضافه کنید و باز هم بزنید تا جوش بیاید. یکساعت قبل سرو هویج و کرفس را اضافه کنید.
ده دقیقه قبل سرو کنسرو نخود فرنگی را اضافه کنید. و غلظت سوپ را بسنجید. اگر خیلی غلیظ بود با شیر به غلظت مناسب برسانید.
سوپ را که در ظرف سرو کشیدید یک مشت جعفری بریزید و آرام با قاشق هم بزنید. چند برگ هم برای تزیین رویش بریزید.
نوش جان
مرغ ربی
دستورها و طرز پختهای مختلفی دیدم که ایراد عمده من به اونها پخت مرغ در آب زیاد و ریختن رب از اول پخت هست. من مرغ ربی مادرم و طبعا مال خودمو که به همون دستور پخته شده بیش از همه روشها دوست دارم.
مواد لازم برای دو تا سه نفر:
مرغ .................. یک ران و یک سینه
سیر ................ چهار پنج حبه
کره .................. 25 گرم
رب ................. یک قاشق غذاخوری پر
آبلیمو ............. یک استکان کوچک سرخالی
نمک .............. به میزان لازم
زعفران دم کرده دو سه قاشق
سبزیجات کنار مرغ میتواند شامل هویج و سیب زمینی و انواع کلم و کرفس و نخودسبز باشد.
طرز تهیه:
خوب اول چند توضیح کوچک بدم. اولا بدیهی است که خواباندن مرغ از شب قبل در آبلیمو و پیاز مزه آنرا خیلی بهتر می کند. ولی مبنای من اینجا توضیح دادن پخت مرغی است که بطور روتین در منزل می پزم.
دوما دوستان قدیمی می دانند که من بشدت با آب زیاد ریختن روی مرغ و گوشت مخالفم. دوستان جدیدتر هم به این نکته توجه کنند که وقتی آب زیاد روی گوشت یا مرغ می ریزید همه عصاره و طعم آن را خارج می کنید و آب آن ب درد انواع خورش می خورد اما خود مرغ یا گوشت از مزه اصلی اش می افتد. نگران نپختن گوشت هم نباشید بخارآب حرارت خیلی بالاتری از آب جوش دارد فقط مواظب باشید نسوزد!
سوما مراجع و کتابهای درسی معتبر آشپزی می گویند مرغی که با پیاز پخته شود بخصوص مانده اش اصلا طعم مطلوبی ندارد. بعلاوه سیر خیلی بهتر بوی مرغ را خارج می کند تا پیاز و اصلا از همه اینها گذشته روش پخت مرغ من این است که با پیاز نمی پزم و با سیر می پزم
حالا می رسیم به مرغ ربی خودمان:
مرغ را یخ زدایی کرده ( به هرروشی بجز غوطه ور کردنش در آب داغ حتی با پلاستیک) در تابه در دار دو قاشق روغن و کره را بیندازید و روی حرارت ملایم کره را آب کنید. حالا مرغ را توی تابه بیندازید و کمی حرارت را بیشتر کنید تا مرغ کمی تف بخورد. آن روی مرغ را که موقع سرو رو به بالا قرار می گیرد در تماس با کف تابه بگذارید.
در این فاصله حبه های سیر را پوست بگیرید و همانطور درسته در تابه بیندازید و درب تابه را برای پنج دقیقه ببندید و حرارت را کم کنید. بعد از پنج دقیقه نصف استکان آب در تابه بریزید و باز درب تابه را ببندید تا برای 45 دقیقه با حرارت ملایم بپزد.
بعد از 45 دقیقه مرغها را پشت و رو کنید. رب را با یک استکان کوچک آب و یک استکان کوچک آبلیمو رقیق کرده نمک و زعفران دم کرده را هم اضافه کنید و روی مرغها بریزید و درب تابه را باز برای نیم ساعت ببندید.
درصورتی که مثل من به انواع سبزیجات پخته کنار مرغ علاقمندید همزمان با رب کنار تابه بریزید.
هویچ پلو(شیرین پلو)
خوب گویا دسته غذاهای سرعتی من رو خیلی ها دوست دارند. اینبار دستور یه غذای سریع رو که از دوران دانشجویی در خوابگاه می پختم و البته با کمی تغییرات تبدیل به ورژن مجلسی اش میشه رو براتون میذارم.
مواد لازم برای سه نفر :
هویج ............................... سه عدد خیلی درشت
برنج ............................... دو پیمانه
خلال پوست پرتقال........... دو پرتقال
گوشت چرخ کرده ............ یکصد گرم
پیاز ............................. یک عدد متوسط
شکر .......................... دلخواه
خلال پسته و بادام دلخواه
گوشت پخته مرغ هم میتوان بجای گوشت چرخ کرده مصرف کرد
طرز تهیه:
اول روش سریع:
برنج صاف کرده:
برنج کته :
فرض کنید از بیرون آمده اید و هیچی آماده ندارید. برنج را بدون نمک خیس کنید.
هویجها را پوست گرفته خلالی خرد کرده و با یکی دو قاشق روغن ( صدالبته کره خوش طعم تر است ) تف دهید. خلال پوست پرتقال را باید از قبل آماده کرده و تلخی گرفته باشید اگر ندارید بیخیال شوید اما اگر دارید در این مرحله به هویج اضافه کنید!!!
هویجها که کمی تف خورد یکی دوقاشق شکر روی آنها بپاشید و با قاشق در قابلمه یک چرخ دیگر بدهید. ( ما شیرین دوست نداریم و من شکر نمی زنم ). حالا برنج را که حداقل نیم ساعت خیس خورده روی هویجها بریزید. آبش را پیمانه کنید. برای برنج کته پیمانه آب را به این شکل در نظر بگیرید:
یک پیمانه برنج ............................ دو پیمانه آب
دو پیمانه برنج ............................ سه تا سه و نیم پیمانه آب
سه پیمانه برنج ......................... پنج پیمانه آب
چهار پیمانه برنج ...................... شش و نیم تا هفت پیمانه آب
بیش از این را کته نکنید مگر به مهارت خودتان ایمان داشته باشید!!!!
آب را روی برنج و هویج بریزید و یک قاشق چایخوری نمک بزنید. روی حرارت ملایم بگذارید تا آبش کشیده شود. سپس ابتدا یک دانه از برنجها را امتحان کنید. اگر نرم بود که هیچ ولی اگر نرم نبود نصف پیمانه آب از کنارش داخل قابلمه بریزید و دم کنید.
در نیم ساعتی که برنج دم می کشد گوشت را با پیاز رنده شده و نمک و زردچوبه ورز دهید و کله گنجشکی درست کنید و در تابه ای که با یک قاشق روغن چرب شده بچینید. این را هم با درب روی حرارت ملایم بگذارید تا آب گوشتها به خودش کشیده شود ( هم نزنید) بعد از خشک شدن آب گوشتها میتوانید هم بزنید تا کمی تف خورده قرمز شود. موقع سرو برنج کله گنجشکی ها را روی آن بدهید.
روش مجلسی:
برنج را از دو سه ساعت قبل با نمک کافی خیس کنید.
خلالهای پوست پرتقال را از روز قبل در آب سرد خیس کرده دو سه بار آبش را عوض کنید تا تلخی آن گرفته شود.
هویجها را در دو سه قاشق روغن تف دهید و در پایان برای هر هویج یک قاشق سرخالی شکر و پوست پرتقالها را اضافه کنید. دوسه قاشق زعفران دم کرده روی آن بدهید و زیرش را خاموش کنید.
مرغتان را بپزید. ( من ترجیحا با دو سه حبه سیر و کمی آب میپزم). استخوانهای مرغ را جدا کرده و گوشتش را تکه کرده با هویجها مخلوط کنید.
برنج را صاف کنید و موقع دم کردن لایه به لایه از مایه گوشت و هویج لای آن بدهید و روی آن هم یک مشت کوچک خلال بادام بپاشید و باز لایه بعدی برنج الی آخر.
بعد از دم کشیدن برنج هنگام سرو روی آن را با خلال پسته و زرشک تزیین کنید.
برچسبها:
خداوندا سپاس…
اینجا دوستانی دارم که وسعت قبلشان بیکران است
خدایا از تو ممنونم که مسیرم را به اینجا آوردی کنار این خوبها…که گاهی کم میآورم در مقابل اینهمه خوب بودنشان…خداوندا قدرشان را میدانم همانها که همانند "خورشید" در تابش بی توقع و بی توقف فقط به نور و روشنی می اندیشند با وحود ابرهای سیاه…همانها که خیر و برکتند همانها که نشانه حضور تو اند..همانها که تکه ای از خود تو هستند…همان خورشیدها
برچسبها:
در زمینی که ضمیرِ من و توست
از نخستین دیدار، هر سخن، هر رفتار
دانه هاییست که می افشانیم
برگ و باریست که می رویانیم
آب و خورشید و نسیمش «مِهـــر» است
گر بدان گونه که بایست به بار آیـَد
زندگی را به دل انگیزترین چهره بیــارایَد..
برچسبها:
روزی حضرت سلیمان(ع) در کنار دریا نشسته بود، نگاهش به مورچه ای افتاد
که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد. سلیمان(ع) همچنان به او نگاه می کرد
که دید او نزدیک آب رسید. در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد
و دهانش را گشود، مورچه به داخل دهان او وارد شد، و قورباغه به درون آب رفت.
سلیمان(ع) مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد،
ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود،
آن مورچه از دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت.
سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید و سرگذشت او را پرسید.
مورچه گفت: "ای پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد
و کرمی در درون آن زندگی می کند. خداوند آن را در آنجا آفرید .
برچسبها:
مخاطب خاص مهربان :
نمیدانم دوست داشتن چیست! اما میدانم كه دلم میخواهد همیشه شاد باشی، لبخند بزنی .
نمیدانم دوست داشتن چیست! اما گاهی احساس میكنم كه به حضورت احساس دلتنگی میكنم.
نمیدانم دوست داشتن چیست! اما میدانم كه برای وجود تو، برای احساسات و عقاید تو، برای آن چه نزد تو محترم است، احترام قائلم.
نمیدانم دوست داشتن چیست! اما میدانم كه اگر آرزویی هست، با تو خوبتر است، اگر سخنی هست، با تو دلنشینتر است، اگر دشواریای هست، با تو آسانتر است، اگر سكوتی هست، با تو خوشایندتر است، اگر اندوهی هست، با تو سبكتر است، اگر خیالی هست، با تو شیرینتر است و اگر امیدی هست، با تو پر رنگتر است…..
نمیدانم دوست داشتن چیست! اما یك نفر گفت: « او دوست داشتن و دوست بودن را خوب بلد است…»
برچسبها:
معبد خداوند فقط به روی دلی شاد و آواز خوان و رقصان باز است.
دل گرفته را به این معبد راهی نیست، پس، از اندوه دوری کن.
دل خود را از همه ی رنگ ها سرشار کن، درخشان و رنگارنگ مانند یک طاووس،
و برای این دل شادی و آواز و رقص به دنبال دلیلی نباش.
کسی که برای شادی دلیلی می جوید، شاد نخواهد بود.
نه برای دیگران، نه به خاطر چیزی.
برقص فقط به خاطر رقص، بخوان فقط به خاطر آواز،
آنگاه سرتاپای زندگی ات ملکوتی می شود.
فقط در این حالت است که همه چیز رنگ نیایش به خود می گیرد.
اینگونه زیستن،آزاد بودن است.
برچسبها:
اشتباه میکنند آنهایی کـــــه میگویند :
مرد باید قدبلند باشد …
باید چشم و ابرو مشکی باشد …
ته ریش داشته باشد …
پیراهن مردانه بپوشد ……
آستینش را کمی تا بزند …
موهای دوسانتی داشته باشد…
ﻭ …!!
من کـــــــــه میگویم :
مرد باید با وجود تمام غرورش ، مهربان باشد …
با وجود تمام لجبازی هایش ، وفادار باشد ….
با وجود تمام خستگی هایش ، صبور باشد …
با وجود تمام سختی هایش ، عاشق باشد …
مرد باید محکم باشد..باید تکیه هاه غمهایت باشد…
مرد باید ….
مرد باید "مرد" باشد
برچسبها:
ببین…
دلخوری، باش…
عصبانی هستی، باش…
ناراحتی، باش…
هر چی می خوای باشی باش…
ولی حق نداری با من حرف نزنی…
فـهمیـدی…؟
چه معنی داره تو این دنیا کسی با کسی قهر باشه ؟!
برچسبها:
از آدم ها بُت نسازيد ………!
اين خيانت است ………….!
هم به خودتان ……….. هم به خودشان ………..!
خدايي مي شوند که خدايي کردن نميدانند………!
و شما در آخر مي شويد سرتا پا کافرِ خداي خود ساخته ………….
برچسبها:
نصف اشتباهاتمان ناشی از این است که
وقتی باید فکر کنیم، احساس می کنیم
و وقتی که باید احساس کنیم، فکر می کنی
برچسبها: