دختری 3 ساله بود که پدرش آسمانی شد.
دانشگاه که قبول شد,گفتند با سهمیه قبول شده…
ولی…
هیچ وقت نفهمیدند,
کلاس اول وقتی می خواستند به او یاد بدهند که بنویسد بابا……!!!
یک هفته در تب سوخت…
نظرات شما عزیزان:
سلام دوست عزیزم حرف دل مرا زدی اره سختی های ما رو کسی ندید گریه های شبانه ما رو کسی ندید ولی سهمیه ها رو دیدند با این که ما توقع سهمیه نداشتیم محبت پدرانه می خواستیم .
سلام
چقدر دردناک
چقدر دردناک
برچسبها: