هرگاه از شدت تنهایی
به سرم هوس اعتمادی دوباره میزند
.
خنجر خیانتی را که در
.
به سرم هوس اعتمادی دوباره میزند
.
خنجر خیانتی را که در
.
پشتم فرو رفته درمیاورم ؛
.
میبوسمش ؛صیقلی عاشقانه ؛اندکی نمک به رویش
نوازشش کرده
.
دوباره بر سرجایش میگذارم
از قول من به آن لعنتی
بگویید خیالش
.
تخت من دیوانه
.
هنوز
.
.
به خنجرش هم وفادارم!
.
.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: