وقتی قلبهایمان کوچکتر از غصههایمان میشود ، وقتی نمیتوانیم اشکهایمان را پشت پلکهایمان مخفی کنیم و بغضهایمان پشت سر هم میشکند ، وقتی احساس میکنیم ناراحتیها بیشتر از سهممان است و رنجها بیشتر از صبرمان ؛ وقتی امیدها ته میکشد و انتظارها به سر نمیرسد ، وقتی طاقتمان تمام میشود و تحمّلمان هیچ ، آن وقت است که مطمئنـــــــیم که تو فقط تویی که کمکـــمان میکنی آن وقت است که تو را صدا میکنیم و تو را میخوانیمآن وقت است که تو را آه میکشیم تو را گریه میکنیم و تو را نفس میکشیم و وقتی تو جواب میدهی دانهدانه اشکهایمان را پاک میکنی و یکی یکی غصهها را از دلمان برمیداری ؛گره تکتک بغضهایمان را باز میکنی و دل شکستهمان را بند میزنی ، سنگینی ها را برمیداری ، خوابهایمان را تعبیر میکنی و دعاهایمان را مستجاب ،آرزوهایمان را برآورده میکنی ،قهـــــــرها را آشتـی میدهی و سختها را آسان ، تلخها را شیرین میکنی و دردها را درمان ، آن وقت نا امیدی ها همه امید میشوند و سیاهیها سفیدِ سفید.
" شاد باشید "
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: