از تو سرودن از تو نوشتن مرا به اوج آبی عشق می سپارد
واژه ها تاب وصف تو را ندارند
توان از تـــــــــــــــو گفتن را ندارند
وقتی تو فلسفه ی تقدیر، تفسیر سرنوشت، تعبیر احساس
مـــــــــــی شوی
دیگر تعریف عشق به سهولت به تو اندیشیدن می ماند
تــــو تعریف بی تحریف عشقی
واژه ها مرا به یک جمله سوق می دهند
از تو نگاشتن، از تو سرودن... ،
وجودم، دوست داشتنت را فریاد می کند ،
مـــــــــــــــــــی شنوی ...؟!
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: