ا
شعار روضه حضرت رقیه سلام الله علیها
دست از سرم بردار من بابا ندارم
زخمی شدم، بهر دویدن پا ندارم
گیسو سپیدم احترامم را نگهدار
سیلی نزن من با کسی دعوا ندارم
باشد بزن! چشم عمو را دور دیدی
من هیچ کس را بین این صحرا ندارم
زیبایی دختر به گیسوی بلند است
مثل گذشته گیسوی زیبا ندارم
این چند وقته از در و دیوار خوردم
دیگر برای ضربههایت جا ندارم
تا گیسوانم را ز دستانت درآرم
غیر از تحمل چارهای اینجا ندارم
گفتم به عمه از خدا مرگم بخواهد
خسته شدم میلی به این دنیا ندارم
گیرم که پس دادند هر دو گوشوارم
گوشی برای گوشواره ها ندارم
شیرین زبان بودم صدایم را بریدند
آهنگ سابق را به آن آوا ندارم
در پیش پایم نان و خرما پرت کردند
کاری دگر با شام و شامیها ندارم
با ضربهی پا دندههایم را شکستند
کی گفته من ارثیه از زهرا ندارم؟
خولی تنورش گوییا آتش داشت آن شب
ترکیب رویت گشته خیلی نامرتب
اگر بریده بریده به لب سخن دارم
هزار لطمهی ناگفته در بدن دارم
قسم به موی سپیدت سیاه شد روزم
چقدر نکته در این واژهی نزن دارم
چهار پاره استخوان سه تار موی بلند
دو نیمه معجر و یک پاره پیرهن دارم
نظرات شما عزیزان:
شهرااااااااممم
كجايي نامهربونم
هزاربار اومدم اين عكست را ديدم
برچسبها: